روز خوابالویی...

ساخت وبلاگ

سلام ...

اینجا مینویسم به یادگار بمونه ...

ساعت ۷.۱۱ صبح هست ..مترو هستم ... ساعت ۸ کلاس دارم تا ۷.۳۰ شب ...پریشب ‌مهمون داشتیم و من سه روز فقط وقت گذاشتم برای مهمونام ... و کارای دانشگاهم موند برای شنبه .. و از اونجایی که خسته بودم صبحش خوابیدم خلاصه کارام ناقص موند ... دلم گرفت ولی خب مهم این انجامشون دادم ... الانم دلم میخواست بخوابم ... ولی باید برای هدفم اون رنجی که باید بکشم ... رنج رشد ... این رنج وقتی در راستای هدفت و علاقه ات هست شیرین هست و خسته نمیشی... یه نیرویی درونت مثل نیلوفرآبی شکوفا میشه و در نا مساعدترین موقعیت گل میده و خیلی زیبا ...

نهان در حال شکوفاییی ....

+ نوشته شده در یکشنبه پنجم آذر ۱۴۰۲ ساعت 7:17 توسط نهان  | 

روز زن ... روز مادر ......
ما را در سایت روز زن ... روز مادر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemonekhaki بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 13:43