با پسری اومدیم بیرون ... تا با بچه ها فوتبال بازی کنه ... حس اومدنم نبود... بچه ها بزرگن ... خودشون بازی میکنن ... علی محمد از رو نمیره ...نشسته نگاشون میکنه که شاید به رحم بیان ... روز زن ... روز مادر ......
برچسب : نویسنده : asemonekhaki بازدید : 44