تولد ...

ساخت وبلاگ
سلام ...

این روزا دارم بزرگ می شم ... ولی باز دلم برای خیلی چیزا تنگ می شه ...

تقریبا هر روز بهشون فکر میکنم ... ممکن بگین دیوونه شدم ... ولی انگاری قسمتی از وجودم 

هستن ... خدا حسابی هوام داره ... دارم تلاش می کنم ... تلاش میکنم برای

کم دیدن ... برای خوب دیدن ... برای ندیدن... تلاش میکنم برای سکوت ... برای 

ساکت ماندن ... برای قضاوت نکردن ... خیلی در جنگ ماندن و بودن هستم ...

می دونم ارزشش داره ... می دونم اگه تا تهش برم بلاخره به نور خواهم رسید ...

اونم نه نور فانوس ... نور ابدیت ... میدونم که اگه ببخشم میتونم پرواز کنم ...

میتونم اوج بگیرم ... میتونم به انتهای رنگین کمان برسم ... اونجایی که به آرامش

ابدی خواهم رسید ... آرامشی که فکر میکردم با کارایی کردن بهشون می رسم ...

ولی الان میبینم نه اینا هیچ کدوم آرامش نیستن ... آغوش همسرت و عشقت آرامش

نیست ...آغوش فرزندتت آرامش نیست ... آغوش مادرت و پدرت آرامش نیست ...

  آرامش ابدی فقط در آغوش خداست ...

امسال برای تولدم نتونستم پست بذارم ...

ولی امروز من متولد شدم ... دوباره ... تولد روحم ...

تولدت مبارک نهانم ...

 

آسمان نوشت ::: خدایا ...دلم را آرام کن به یادت ... 

                                   چشمانم را بینا کن به نورت ...

                                    روحم را وسیع کن به عظمتت ...

 

در پناه خداوندی که در همین نزدیکی هست 

 

نوشته نهان  بامداد شنبه  6 بهمن 97 نیمه شب 1:6     درخلوت شب ... تنها با خدا   ت.ت315

 

روز زن ... روز مادر ......
ما را در سایت روز زن ... روز مادر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemonekhaki بازدید : 174 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 4:59