رمضان ۹۸...

ساخت وبلاگ
سلام... 

زمان هایی تا صبح سحر بیدار بودیم ... سه تایی ... حرفی نمیزدیم‌ولی بیدار بودیم ... گاهی دعایی میخوندیم ولی همیشه کنار هم بودیم ... شبا یه صفایی داشت ... بعد سحر تا نیمه های ظهر هم خواب بودیم ... الان میخوابم ... این حبه قند بلا صبح ساعت ۹ بیدار میشه و منم بیدار میکنه و عصرهای بهاری هم نمیذاره بخوابم ...خود به خود دیگه شبا بیهوش میشویم ... 

خدایا نزدیکتر آمده ای ... صدای نفس هایم را میشنوم ... صدای ضربان قلبم را میبینم ... نزدیکتر آمده ای ... در آغوشم بگیر که آرامشت را میخواهم ... عاشقانه میپرستمت ... دوستت دارم معبود زیبای من ...

 

 

روز زن ... روز مادر ......
ما را در سایت روز زن ... روز مادر ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemonekhaki بازدید : 142 تاريخ : شنبه 18 خرداد 1398 ساعت: 3:26